"خون شهید"، توبه "تاریخ" و تطهیر" انسان"
ادائ احترام به شهیدان ملارد _ بمناسبت۲۲ اسفند ، روز بزرگداشت شهدا_ ۱۳۹۵
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام محضر برادران و خواهران عزیز سلام عرض میکنم و درود میفرستیم بر ارواح مجاهدان و صالحان که به شهادت رسیدند. همسایگان شما، برادران و خواهران و فرزندان شما بودند. فرمودند که این منطقه، با وجود جمعیت کم، بیش از نزدیک به 280 شهید در دفاع مقدس نثار انقلاب و اسلام کردند و علاوه بر آن نزدیک 16 شهید بزرگوار متعلق تیپ فاطمیون در شهر فاطمیون قهرمانان افغانستانی که حماسه بزرگی را در منطقه رقم زدند و از جمله دو برادر ایرانی که جزو لشکر فاطمیون بودند و محبوب هستند و همینطور 10 نفر از کسانی که در انفجار انبار موشکی و پایگاههای موشکی در همین به شهادت رسیدند همراه با پدر صنعت موشکی انقلاب اسلامی شهید طهرانی مقدم. و فرمودند که مادران شهدا به سبک دوران جنگ، امروز نان و شیرینی محلی پختند و اینجا آوردند و تقسیم میکنند و این نشان از روح صفا و اخلاص است و نشان دهنده این که جنگی که امروز در منطقه در جریان است ادامه همان جنگ 8 ساله است، همان جبهه است که در سطح منطقه و جهان گسترش پیدا کرده است. آنهایی که آن زمان با ما میجنگیدند الآن آن طرف جبهه هستند و این همان جنگ است و این مردم همان مردمند منتها این بار از پاکستان و افغانستان و ایران و عراق و سوریه تا لبنان و غزه و یمن، همه جبههها به هم متصل شدند. پس زینبیون و فاطمیون و حیدریون و دیگران، یک جبهه جهانی و منطقهای تشکیل شده است. من بنا داشتم یک صحبت مفصلتری درباره تحلیل وضعیت منطقه عرض کنم و آن را ارتباط بدهم با آنچه که ثمره خون شهدای دفاع مقدس و شهدای درگیریهای اخیر منطقه است. منتها چون خانوادهها و کودکان هم در جلسه هستند امکان این بحث نیست من اکتفا میکنم به بخشی از آنچه که میخواستم عرض کنم که البته بخش اصلی و مهم است و آن تعریفی است که خداوند از شهید و شهادت و از مفهوم جهاد و مجاهدت ارائه داده است. چند نکته از قرآن و احادیث عرض میکنم در باب جهاد و مجاهدت و شهادت و پاسخ چند سؤال یا ابهام و بلکه چند شبهه که در این باب عرض شده یا ممکن است طرح شود، باشد. ابتدا با حدیثی از امام حسین(ع) که این ایام، ایام ایشان است شروع کنم. ایشان فرمایشی دارند کسی از کوفیان به ایشان نامه مینویسد که در این نامه ظاهراً خیرخواهانه است اما در واقع حساب و کتابها و چرتکهاندازیهای صرفاً مادی میکند که آقا اگر فلان کار را انجام بدهید فلانیها ناراضی میشوند و فلانیها خوشحال میشوند و نتیجه کار چنان خواهد شد یا چنان نخواهد شد. امام حسین(ع) یک جمله مینویسند و این جمله نکتهای است که تکلیف همه ما را برای همیشه در صحنههای مبارزه و تلاش تعیین میکنند، چه اقتصادی، اجتماعی،خانوادگی و چه سیاسی و نظامی. تعبیر سیدالشهداء(ع) این است که «مَنْ طَلَبَ رِضَى اَللَّهِ بِسَخَطِ اَلنَّاسِ کَفَاهُ اَللَّهُ أُمُورَ اَلنَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَا اَلنَّاسِ بِسَخَطِ اَللَّهِ وَکَلَهُ اَللَّهُ إِلَى اَلنَّاسِ» هرکس رضایت خداوند را هدف و معیار قرار بدهد ولو این که دیگران، گروهها و اقشار مختلف ناراحت و عصبانی هم بشوند خداوند علاوه بر آخرت مشکل دنیای او را هم حل میکند و «کَفَاهُ اَللَّهُ أُمُورَ اَلنَّاسِ» مسئله قضاوت و افکار عمومی که آنها چه میگویند یا اینها راجع به من چه میگویند بعد چه میشود بعد با ما چه میکنند و... خداوند میفرماید همه اینها را خودم حل خواهم کرد اگر معیار تو خداوند باشد و این که مسیری که میروی آیا مسیر درستی است یا نه؟ کاری که میکنی درست است یا نه؟ بقیه مسائل رابطهات با جامعه و دیگران چه خواهد شد آن را به مدیریت من وابگذار، یعنی رابطهات را با من درست کن و مسیرت را در رابطه با خداوند هدفگذاری مطمئن باش که درست است ملاکهای اسلامی و انقلابی، عدالتمحور و اخلاقی را درست رعایت کن، ای که جامعه چه قضاوت خواهد کرد و این و آن راجع به تو چه خواهند گفت و با تو چه خواهند کرد این را به وابگذار، مردم با من. تو هوای من را داشته باش، مردم با من. تاریخ چه قضاوت خواهد کرد آن را ولش کن، آن با من. «وَ مَنْ طَلَبَ رِضَا اَلنَّاسِ» اما برعکس؛ کسی که دنبال راضی کردن این و آن است و همهش میخواهد کاری کند که همه برای او کف بزنند، همه از او تعریف کنند، همه مرید او باشند به او رأی بدهند و به آنها در صحنههای مختلف کمک کنند هدف اصلی او فقط جذب مردم به هر قیمت است «بِسَخَطِ اَللَّهِ» به قیمت خشم خداوند و «وَکَلَهُ اَللَّهُ إِلَى اَلنَّاسِ» خداوند میگوید خیلی خب برو برای مردم، برای آدمها برای این و آن داری کار میکنی بسمالله برو! تو را توکیل به مردم میکنم و به مردم میسپارم حالا بدو دنبال مردم که همه را راضی کنی مگر میتوانی همه را راضی کنی؟ حالا تازه راضی هم بکنی به چه درد تو خواهد خورد؟ این خیلی نکته مهمی است که این تردید، یعنی سؤال شبهه اول این است که گاهی تردید بوجود میآید که آیا ما در مسیر زندگی اجتماعی، سیاسی، انقلابی، اقتصادی یا هر مسئلهای، آیا تمام توجهمان به جذب افکار عمومی و خنداندن و راضی نگه داشتن مردم و کف زدن حضار باشد هدفمان این باشد که دَم همه را داشته باشیم تا همه دَم ما را داشته باشند رئیس بشویم و محبوب قلوب بشویم و حالا در کنار آن، خداوند هم راضی باشد! یا این که نه، هدف اصلی خداست و معیار اصلی درست بودن عمل ماست؟ مسئله بعدی این است که افکار عمومی چگونه مدیریت بشود، حق را به رأی نفروشیم. کسی که هدفش فقط جذب رأی و افکار عمومی به سمت خودش هست که همه جناحها به نفع من باشند همه جا ما را دوست داشته باشند ولو این که خداوند خشم کند، مسیر ضد خدا و حرکت خدایی باشد «وَکَلَهُ اَللَّهُ إِلَى اَلنَّاسِ» خداوند میگوید تو را به همین مردم وامیگذارم حالا بدو دنبال مردم تا آنها را راضی کنی! مگر مردم راضی میشوند مگر همه را میتوانی راضی کنی تا منافعشان را تأمین کنی راضیاند، گاهی منافع این با منافع آن سازگار نیست منافع این را میدهی منافع او از بین میرود، این را راضی میکنی او ناراضی میشود ضمن این که بشریت اینطور نیست که وقتی از تو راضی شدند مشکلات تو حل شود! مشکلات تو با خداوند و با ابدیت حل نخواهد شد و در دنیا هم گرفتار خواهی ماند. این یک اصل مهمی است و یک دوراهی است که خیلیها سر این دوراهی اشتباه کردند و میکنند، اکثریت خطا میکنند. همه جریانها و اقشار و ملتها و مردم خشنودی و ناخشنودیهایی دارند خداوند هم خشنودی و ناخشنودیهایی دارد با این تفاوت که خشنودی و ناخشنودی خداوند یعنی سعادت و شقاوت من،اما خشنودی و ناخشنودی مردم حداکثر نفع و ضرر کوتاه مدت مادی من است. حالا اگر رضای خدا و خلق در یک مسیر بود، خب هم خداست و هم خرما! اما اگر مواردی پیش آمد که رضایت افراد و حضار و بخشی از افکار عمومی، بر خلاف رضایت خداوند است یعنی یک چیزی میخواهند که حق و درست نیست، اینجا چه خواهی کرد؟ اینجا که امکان اجتماع هر دو مطالبه نیست سر دوراهی هستیم چه خواهیم کرد؟ حالا خشم و غضب و شادی و رضایت چه کسی معیار میشود؟ اینجا که مزاحم همدیگر هستند چه چیزی را انتخاب میکنیم آن که برای ما مهمتر است و برای ما اهمیت دارد آن را مقدم میکنیم. ما باید بین همه بتهایمان همه معبودها و خدایانمان، خدای طلا و ثروت، خدای ریاست و قدرت، خدای شهوت و شهرت، خدای راحتطلبی، انواع این خدایان، با خداوند یکی را انتخاب کنیم، عشق به این و آن، وابستگی به این طرف و آن طرف یک طرف میشود و رضای خدا، عشق بزرگتر و عشق اصلی که عشق خداست یک طرف. حالا باید بین عشق خداوند و عشق خدایان مادی یکی را انتخاب کنیم. سیدالشهداء(ع) یک راهی را انتخاب کردند که اتفاقاً هر دویش با هم جمع میشود. فرمودند اگر دنبال غیر خدا راه بیفتی خدا را که قطعاً از دست میدهی و غیر خدا را هم به دست نمیآوری چون مردم هر کدام یک چیزی میخواهند فردا این میگوید آن را میخواهم و آن میگوید نه، من این را میخواهم! حالا تو میخواهی چه کنی که هر دوی اینها راضی شوند؟ این محله میگوید الف، آن محله میگوید ب، دنبال چه کسی میخواهی راه بیفتی و بعد تا کجا با تو هستند؟ همان ضربالمثلی که میگوید تا پول داری رفیقتم، رفیق بند کیفتم، مردم دنیا اینطوری هستند رفیق بند کیف تو هستند تا ثروت داری، قدرت داری، امکانات داری، جمال و جلالی داری، بخاطر منافع خودشان و لذائذ خودشان دنبال تو میآیند اگر این تمام شد و بین منافع مردم با هم تضاد افتاد چه غلطی میکنی؟ حالا هم خدا را از دست دادی و هم مردم را به دست نمیآوری. اما امام حسین(ع) میگویند یک راهی را به تو نشان میدهم که هر دوی آن را میتوانی با هم داشته باشی. و آن راهی است که مجاهد و شهید، از جمله این راه رفتند. آن راه این است که هدف خود را رضایت خداوند بگیر، معیار تو این باشد که عمل من باید درست باشد و آن وقت خداوند میتواند مردم را از تو راضی و خشنود کند، آن وقت تو برای خدا به مردم خدمت میکنی نه برای خود مردم! و آن وقت خداوند کاری میکند همین مردم که تو تملّق آنها را نگفتی و چاپلوسی پیش آنها نکردی، همانها دنبال تو راه میافتند و تو عشق و محبوب آنها میشوی. سیدالشهداء(ع) فرمودند که اگر تو خداوند را راضی کنی او میتواند مردم را کفایت کند و مردم را از تو راضی کند، ولی اگر دیگران و غیر خدا را میخواهی راضی کنی دیگران را ناراضی میکنی و دیگران را هم نمیتوانی راضی کنی. اما اگر خداوند را راضی کنی خدا هم کاری میکند که مردم عاشق تو بشوند و دنبال تو راه بیفتند. الآن رزمندهها همینطور شدند، اینها که نیامدند دنبال شماها و منت تک تک شماها را بکشند. الآن چرا شما آمدید بعد از این همه سال، در جلسات آنها نشستهاید؟ چطور این خانمها نان و شیرینی محلی درست میکنند میآیند، خدا کاری کرد که این بچهها تا آخر تاریخ که من و شما میمیریم و میپوسیم و فراموش میشویم اینها فراموش نخواهند شد و اینها تا آخر خواهند ماند. بنابراین امام حسین(ع) فرمودند کفایت مردم را من خواهم کرد، هدفت این نباشد که مدام این و آن را راضی کنی که برای تو کف بزنند، چه با قدرت حق و چه با آن سعه صبری که به تو میدهیم کاری میکنیم که رضایت مردم و احترام اجتماعی هم پشت سر آن بیاید و بنبست تعارض و ولشدگی و تنهایی و واگذاری از جانب خدا را خواهی داشت و ضعف روحی و سینه تنگ تو را مبتلا و گرفتار خواهد کرد. این یک بحث است، اگر بخواهی همه را راضی کنی مردم هم زیادند و هم پر از نیاز هستند و پرتوقع هستند، اما اگر بخواهی خدا را راضی کنی خدا یکی است و بینیاز است و به تو هیچ نیازی ندارد. خداوند در قرآن میپرسد راضی کردن کدام آسانتر است؟ «...أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار» (یوسف/ 39) آیا خدایان متفرق است یا «ام الله والواحد القهار» که یکی است و قهار است؟ این نصیحتی است که حضرت یوسف(ع) در زندان به دوستانش میکند و تعلیم الهی است که به آنها میدهد.
و اما چند سؤال هم راجع به جهاد و شهادت و شهدا و مجاهدین عرض کنم و پاسخی که خداوند به این پرسشها داده است؟ یکی آیه 195/ سوره آل عمران؛ وعده میدهد خداوند به کسانی که در راه او شهید شدند و شهید میشوند تا آخر قیامت. «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ» خداوند اجابت کرد دعای آنها را «أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ» من هیچ عملی از هیچ عاملی از شما را ضایع نخواهم کرد «مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی» زن و مرد هم فرقی ندارد چه زن باشد و چه مرد. «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ» همه از هم هستید، از یکدیگرید، شما همه مثل هم هستید برای هم هستید و با هم هستید «فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ» آنهایی که سرزمینشان را ترک کردند مجبور شدند از کشورشان و از خانههایشان در راه خدا بروند یا از سرزمینهایشان اخراج شدند اینها را از خانههایشان و شهرشان تبعید کردند سرزمینشان را اشغال کردند اینها را از خانههایشان بیرون کردند «وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی» و در راه من، در راه حق مشکلات دیدند، مشکل آوارهگی، مشکل بیخانمانی، غربت، مشکل شهادت، جهاد، زخمی شدن، گرفتار شدن، آواره شدن، توهین شنیدن، هر نوع اذیتی را در راه من تحمل کردند «وَقَاتَلُوا» و در راه من و در راه حق جنگیدند و مبارزه کردند و تسلیم نشدند «وَقُتِلُوا» و در این مسیر کشته شدند و به شهادت رسیدند، خب حالا اینها چه؟ «لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ» هر گناهی که کرده باشند من تمام گناهانشان را خواهم پوشاند مثل انسان معصوم پاک وارد قیامت میشوند و دوم «وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ» خودم شخصاً اینها را وارد بهشت میکنم نمیگویم فرشتهها بیایند آنها را ببرند خودم آنها را به بهشت میبرم «تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» بهشتی که پر از نعمتها و انعام است «ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» پاداشی ویژه از طرف خداوند است که فقط به مجاهد و رزمنده و شهید میدهم، به هیچ کس دیگری نمیدهم حتی اگر تمام عمرش را نمازشب بخواند و روزها روزه بگیرد. بعد میفرماید تازه این چیزی است که به شما میتوانم بگویم «وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ» بهترین پاداشها نزد خداوند است که هیچ کس نمیتواند بفهمد چه پاداشی است هرچه هم بگویم شما نمیفهمید، فقط خود شهدا میروند و میبینند، کس دیگری نمیفهمد چه پاداشی است.
شما ببینید در همین آیه، حداقل به چند پرسش دارد جواب میدهد؟ یکی این «فستجاب لهم» یعنی سپس خداوند دعایش را اجابت کرد. ممکن است کسی به ذهنش بیاید که خداوند که میلیاردها میلیارد ستاره، سیاره، منظومهها، کهکشانها، اقیانونسها در داخل زمین و... خداوند خالق همه اینهاست حواسش به من است که من اینجا نشستم؟ یعنی به خاطر یک عمل من، یک دعای من، یک خواسته من، یک فعل من، همه اینها ثبت میشود و در کار خداوند دخالت دارد؟ میفرماید بله. میفرماید کسانی که این کارها را کردند، اخلاص داشتند، دعا میکنند «فاستجاب لهم ربّهم» پروردگارشان خواسته و ندای آنها را جواب میدهد. پس یک؛ خداوند صدای تک تک ما را میشنود و اعمال تک تک ما در این که خداوند چه کند دخالت دارد. البته این معنیاش این نیست که خداوند منتظر نشسته ببیند ما چه میکنیم بگوید حالا که تو این کار را کردی من هم آن کار را میکنم! خیر؛ در کار خداوند حرکت و تغییر و تجدید نظر و تغییر تصمیم و انتظار که منتظر باشد که دیگران چه میکنند نیست؛ مراد این است که قوانینی بر این عالم حاکم است که اگر عمل الف را انجام بدهی به نتیجه ب میرسی و اگر انجام ندهی به نتیجه ج میرسی. اگر عمل دال را انجام بدهی به نتیجه هـ خواهی رسید! اینها همه قوانین الهی است منتها خداوند دارد خبر میدهد.
پس یک؛ تک تک اعمال تک تک ما دخالت دارد که از طرف نظام خلقت چه واکنشی به ما نشان داده شود. دوم؛ سؤال بعدی، آقا آنهایی که این همه فداکاری کردند با آنهایی که ایستادند ور ور نگاه کردند حالا همه کنار هم اینجا نشستند، آنجا توی بازار و توی خانه و توی مسجد هستند! چه فرقی کرد؟ اصلاً چه کسی فهمید کی فداکاری کرد و کی نکرد؟ کی فهمید؟ آنهایی که در انقلاب، مبارزات، زندان و شکنجه شدند و اکثراً نگاه میکنند، آنهایی که در جنگ رفتند جبهه و یک خانواده دو تا چهارتا شهید داد و یک خانواده هم چهارتا نره غول توی خانهاش بود و یک نفرشان جبهه نرفت، حالا هر دو کنار هم هستند، چه فرقی کرد؟ چه کسی فهمید؟ گم شد رفت. هر کاری که کردیم گم شد تمام شد، هیچ کس هم نفهمید! اصلاً کی به کی است؟ حالا من مشکلاتی دارم به اندازه او بلکه بیشتر از او، توی ذهن افراد ممکن است بیاید حتی آنهایی که مبارزه کردند در ذهنشان میآید که آیا واقعاً تمام خدمات من ثبت شد؟ اصلاً کسی فهمید که من چه فداکاریهایی کردم؟ هم به آنهای دیگر که با خودشان میگویند این که این همه فداکاری کرد آخرش که مثل ماست! این هم که آخرش مثل ماست این هم گرفتار است، مستأجر است، بچهاش فلان شد و... این چه فرقی با من دارد؟ این 30 سال زحمت کشید مجاهدت کرد و در راه حق خطر کرد، من که هیچ کاری نکردم و... خداوند به هر دوی اینها، چه آن که میگوید این تازه شده مثل من که هیچ کاری نکردم، هم او که ممکن است به ذهنش بیاید مثل این که من ضرر کردم این همه مشکلات را تحمل کردم آخرش هیچی! خداوند بر هر دوی اینها میگوید اینطوری نیست، «أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ» کوچکترین عملی که انجام دادی و خودت هم یادت نیست چه مثبت و چه منفی، کوچکترین عملی که انجام دادید ثبت شده و به خودتان بازخواهد گشت. نگو فلانجا من آن همه فداکاری کردم کسی نفهمید، خداوند میفرماید کسی لازم نبود بفهمد! لازم بود من فهمیدم و صبر کردم «لااضیع» من هرگز هیچ عملی از هیچ عاملی از شما را ضایع نمیکنم. این باعث میشود که آدم شک کند که آیا ما درست آمدیم؟ کلاه سرمان نرفت؟ این راه را ادامه بدهیم یا ندهیم؟ خب یکیاش این است که آدم وسوسه میشود که خب حالا چه؟ اویی که فداکاری کرد با اویی که مفت خورد و خوابید! هر دو آخرش دوتا همسایه کنار هم مثل همدیگر دارند زندگی میکنند! میفرمایند نه اینطور نیست.
شبهه بعدی. آقا مردان و زنان، حالا ممکن است زنان به اندازه مردم نتوانند بجنگند. آیا زنان از این عرصه محروم هستند؟ آیا جنسیت زن و مرد بودن دخالتی دارد در این که پاداش الهی به تو برسد که چه مقاماتی در بهشت داشته باشی؟ خداوند میفرماید زن و مرد بودن، هیچ دخالتی در رشد معنوی شما ندارد هیچ تأثیری جنسیت ندارد که شما به پاداش و مقامات عالی الهی در دنیا و آخرت برسید یا نرسید. ممکن است یک کارهایی در دنیا از زنان بهتر بربیاید و یک کارهایی از مردان بهتر بربیاید مثل جنگیدن؛ اما پاداش شما فرقی نمیکند، جنسیت شما هیچ نقشی ندارد «مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى» مردان اینطوریاند زنان آنطوریاند! پیش خدا مرد و زن ندارد. در دنیا مرد و زن باید یک جاهایی تفاوتهایشان رعایت شود اما پیش خداوند نه. خداند میفرماید «مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى» جنسیت دخالت ندارد. بعد میفرماید «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ» شما همهتان از هم هستید، مسائل را مردانه زنانه نکنید جز آنچه که خداوند گفته، همهتان از هم هستید و همهتان یکی هستید، همه برادرید، همه خواهرید، همه یک تن هستید با هم باشید.
سؤال: آقا این مشکلاتی که در زندگی کشیدیم، مثلاً مهاجرین، خانوادههای جنگزده، خانوادههایی که جانباز دادند، 20 سال، 25 سال روی تخت افتاد و باید اینها زیرش را جمع میکردند مشکلاتی که اینها فرزندان اینها، همسرانشان، بیش از همه خودشان دارند، مفقودین، شهدا، جانبازان، شیمیاییها، دیگران و حتی کسانی که مشکلات بدنی ندیدند ولی انواع و اقسام صدمات را خوردند، میفرماید هر کسی به همان اندازهای که صدمه دیده است به همان اندازهای که صدمه دیده مشمول رحمت و مغفرت و پاداش الهی است همه هم با هم مساوی نیستند هرکس اخلاصش بیشتر بوده، هرکس معرفتش بیشتر بوده، هرکس سختیهایی که کشیده بیشتر بوده، مقامش در بهشت بالاتر است، حتی شهدا همه در یک ردیف نیستند همه شهدا بهشتیاند ولی همه در یک ردیف نیستند آن شهدایی که اخلاصشان، معرفتشان، آگاهیشان و فشارها و مشکلات و سختیهایشان بیشتر بود مقام آنها بالاتر است در بهشت هم، همه با هم یکجا نیستند در جهنم هم، همه یک جا نیستند، جهنم هزاران مراتب دارد، هزاران طبقات دارد، بهشت هم همینطور. لذا فرمود که یک وقت در ذهنتان نیاید که یک کسی هجرت کرد و مجبور شد زندگیاش را رها کرد «فَالَّذِینَ هَاجَرُوا» خانوادهاش را گذاشت رفت آن طرف مملکت، رفت یک کشور دیگر در حال جهاد بینالمللی است، چریک جهانی است و دارد در راه توحید و حق و عدالت و دفاع از مستضعف، حاضر است در هر کشوری از دنیا سلاح بردارد و جهاد کند، خب خانوادهاش، شهرش، فامیلها و دوستان و آشناهایش را رها کرده و رفته «فَالَّذِینَ هَاجَرُوا» اینهایی که به غربت افتادند اینهایی که زندگیشان را برای خدا ترک کردند «وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ» آمدند سرزمینهایشان را اشغال کردند، آمدند اینها را از خانههایشان بیرون کردند، مثل فلسطین، مثل بسیاری از ملتهایی که خانههایشان اشغال شد و رفتند، میلیونها آواره، افغانستان، عراق، سوریه، یمن، لیبی، لبنان، فلسطین «وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی» خداوند میفرماید به اندازه یک سرانگشتی، کوچکترین ذرهای اگر در راه من اذیت شدی، در راه حق اذیت شدی، اینها دارد ثبت میشود. آنهایی که میجنگند و آنهایی که میایستند نگاه میکنند و نمیجنگند پیش خدا مساوی نیستند، آنهایی که در راه دفاع از حق کشته شدند، خداوند میفرماید من به همه شما وعده میدهم و تعهد میکنم که سهتا سوگند تأکید است «لَأُکَفِّرَنَّ» سهتا تأکید، انگار که خداوند میفرماید به خودم سوگند، به خودم سوگند، به خودم سوگند، چه کار میکنم، یک) هر گناهی کردی بخشیده و پوشیده خواهد شد. این هم جواب این است که ممکن است کسی بگوید آقا ما یک عمر گناه کردیم خدا مگر ممکن است ببخشد، خداوند میفرماید بله، برو جهاد کن، خداوند تمام گناهانت را میبخشد. شهید بشوی خدا میبخشد. و خودش مشخصاً «وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» وارد بهشت میشوی هرچه هم سابقه خرابی داشته باشی. جهاد و شهادت اینطوری است، تطهیر میکند، جزو مطهرات است. خون جزو نجاسات است، اما خون شهید نه فقط نجس نیست طاهر است بلکه مطهر است و پاک میکند. تاریخ را پاک کرده است. و بعد هم میفرماید که اینها پاداشی است از طرف من از طرف خدا برای مجاهد و شهید، برای کسانی که مصیبت کشیدند و میکشند در راه حق، و تازه «وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ» پاداشهای اصلی پیش خداست، بیایید آنجا تا ببینید چه پاداشهایی مخصوص شهدا و مجاهدین است. و در روایات زیادی داریم که مجاهد و رزمنده، همین که از خانهاش بیرون میآید از خانوادهاش، مادرش، پدرش، همسرش، فرزندانش خداحافظی میکند از همان لحظه باران حسنات و پاداشهای الهی در حال ریزش است و فرشتگان خدا نام او را به عنوان یک نام مقدس در آسمانها میبرند که فلانی بخاطر خدا از همه چیزش گذشت و حرکت کرد؛ و از همان لحظه بخشش گناهان قدیم او شروع میشود. پیامبر(ص) فرمودند «مَن خَرَجَ فی سبیلِ الله مُجاهداً...» هرکس برای جهاد در راه حق از خانه جدا شود و رها کند و برود «فَلَهُ بِکُلّ خُطْوَةٍ سَبع ماِئةِ اَلفِ حَسَنَةٍ،» با هر گام 700 هزار پاداش، هر قدم «ویُمحی عَنهُ سَبعُ مأِةِ اَلفِ سَیِّئةٍ،» و با هر گام 700 هزار گناه بخشیده میشود، هفتصد هزار پاداش داده میشود «و یُرفَعُ لَهُ سَبعُ مِأةِ اَلفِ دَرجَةٍ» و با هر گام 700 درجه و مقام بالا میرود و به خداون نزدیک میشود با هر قدمی. یعنی اولین قدمی که از خانه بیرون میگذارد پیامبر فرمودند، چون این انسان بزرگی است. همه دارند دنبال دنیا له له میزنند ولی مجاهد و رزمنده کسی است که یک مرتبه میگوید بیایید همه اینها برای شما! من هیچ نمیخواهم منم و خدا، منم و حق. این شهدایی که شما برای آنها جمع شدید اینقدر مقامشان بالاست. در قیامت اینها آن بالا کنار انبیاء میایستند ما هی باید اشاره کنیم میشود ما را هم شفاعت کنید؟ صدها هزار نفر از همین شهدایی که عکسهایشان هست صدا میزنند که آقا میشود به من یک نگاهی بکنید؟ آن وقت ارزش اینها معلوم میشود. فرمود «وَ کانَ فى ضِمانِ اللهِ بِأىِّ حَتْفٍ ماتَ کانَ شَهیداً» کسی که در راه خدا از خانهاش برای مبارزه در راه خدا بیرون میآید و جان و مال و سلامتیاش را به خطر میاندازد، چون کسی که به جبهه میرود خودش احتمال میدهد شهید بشود، معلول شود، جانباز شود، اسیر بشود، همه احتمالات را میدهد و میرود، لذا فرمود هر گام 700 هزار پاداش و بخشش 700 هزار گناه، 700 هزار درجه ارتقاء به سمت خدا و حرکت به سمت پیامبران و فرشتگان، و بعد میفرماید «کانَ فى ضِمانِ اللهِ» یعنی از زمانی که تصمیم میگیرد از خانهاش برای جهاد بیرون میآید خداوند ضامن اوست، خداوند به او نگاه ویژه و رحمت ویژه به او دارد و در ضمان خداست بعد میفرماید «بِأىِّ حَتْفٍ ماتَ کانَ شَهیداً» حتی اگر در راه تصادف کرد و مُرد، شهید است. اگر در راه سرطان گرفت و مرد شهید است لازم نیست با گلوله و شمشیر کشته شود اصل این نیت و اراده است. اگر در مسیر دارد میرود از بلندی افتاد و کشته شد، شهید است. فرمود که مجاهد در ضمان است. «بِأىِّ حَتْفٍ ماتَ کانَ شَهیداً» به هر نوع مرگی که بمیرد شهید محسوب میشود و میهمان ویژه من است. – این جالب است - «وَ إِنْ رَجَعَ رَجَعَ مَغْفُوراً لَهُ مُسْتَجَاباً دُعَاؤُه» و اگر رفت و زنده برگشت، پاک و مطهر است مثل بچهای که تازه متولد شده، کسی که جهاد رفت ولی سالم و زنده برگشت، کسی که از جبهه برمیگردد و شهید نمیشود تمام گناهانش بخشیده شده و دعای او اجابت شده است. ببینید اینها ارزشهای این رزمندگان و شهداست.
و آخرین نکته و آخرین آیهای که عرض میکنم آیه 95 و 96 سوره نساء است. فرمود مسلمانان، متدینین، مذهبیها، مسجدبروها، زیارتبروها اینها همه پیش خدا مأجورند اما یک وقت فکر نکنید که اینها با آنهایی که جهاد میروند مساویاند؟ یعنی یک عده بگویند حالا شما برو جهاد کن و برو جبهه و رزمندگی کن، این یک عمل اسلامی است من هم اینجا به زوّار امام حسین(ع) و زوّار امام رضا(ع) آب میدهم! به حاجیها آب میدهم و سر راهشان گلاب میپاشم! مسجد آباد میکنم! کارهای خیریه میکنم! خداوند در قرآن میفرماید یک وقت نکنید اینها با هم مساوی است؟ اگر کسی برود مسجدالحرام که مقدس ترین مسجد است آباد کند و کسی که سر راه حجّاج زوّار سقّا بشود و آب بدهد، نوکری کند و خدمت برای زوّار بکند اینها مساوی نیستند با آنهایی که در راه خدا جانشان را به خاطر خدا به خطر انداختند. آن کجا این کجا؟ این کار هم خوب است ولی خطری ندارد، هم سیاحت است، هم زیارت است، هم فال است و هم تماشا! در حد خودش هم ثواب دارد. فرمود یک وقت اینها را مقایسه نکنید اینهایی که کارهای خیریه بیضرر و بیخطر میکنند آب به حاجی دادن و تأمین مسجد و... یک وقت این کارها را مقایسه نکنید با آنهایی که میروند در راه خدا میجنگند و ممکن است کشته شوند، اینها مساوی نیستند. آنها کجا؟ اینها کجا؟ - دقت کردید – چون بعضیها میگویند کارهای مذهبی دو جور است، این کارهای آسانش را شما میکنید کارهای سخت را مثل جنگیدن شماها بروید انجام بدهید انشاءالله خداوند از هر دویمان قبول کند! خدا گفت خیلی خب از هر دویتان قبول میکنم اما از تو اینقدر است که قبول میکنم از او یک دریاست، بله از هر دویتان قبول میکنم اما تو چه کار کردی او چه کار کرده؟ مگر مساوی هستید؟ «لَا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ» هرگز مساوی نیستند مؤمنین و متدینینی که بدون این که مشکل خاصی داشته باشند جبهه نمیروند و جهاد نمیکنند، راحتطلب و عافیتطلب هستند، اینها هرگز مساوی نیستند. با کی؟ «وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ» با آنهایی که جان و مالشان را در راه حق فدا کردند و به خطر انداختند، هرچه داشتند دادند و بعد هم جانشان را دادند. آنهایی هم که جان و مال میدهند مساوی نیستند با آنهایی که فقط مال میدهند. اینها مساوی نیستند خداوند میگوید یک وقت فکر نکنید که همه مذهبی هستیم، همه متدین هستیم، همه شیعه اهل بیت هستیم، همه مسلمان هستیم، همه با هم حرم میرویم، همه حج میرویم، همه قربانی میدهیم و همه با هم نماز عید میخوانیم، پس دیگر همه ما مثل هم هستیم؟ نخیر. خداوند فرمود آنهایی که جان و مالشان را در راه حق به خطر انداختند جبهه رفتند کارهای خطرناک برای حق کردند با آنهایی که ایستادند نگاه کردند و کارهای بیضرر و بیخطر کردند اینها مساوی نیستند. «الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ» یعنی کسانی که اولیالضرر نیستند یعنی یک کسانی هستند فلج است، بیمار است، نابیناست، پیر است، کودک است، خب اینها وظیفهای ندارند نمیتوانند. یا یک کسی است که پدر و مادرش فلج هستند و پیر هستند و هیچ کس نیست اینها را نگه دارد و در آن حد هم هنوز جهاد واجب نشده، حالا یک عدهای یک معذورات اینطوری دارد اینها عیبی ندارد اینها استثناء هستند. اما خداوند میفرماید بقیه، کسانی که زمان جهاد میتوانستند به جبهه بروند و نرفتند حتی اگر متدین نمازشبخوان مذهبی هستند اینها پیش خدا با رزمندگان مساوی نیستند. فرمود بهشتتان هم مثل هم نیست. بهشت آنها کجا؟ بهشت شما کجا؟ آن وقت میفرماید «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً» خداوند مجاهدین را بر قاعدین، مجاهدین یعنی برخاستگان، آنهایی که به مبارزه تن دادند با استکبار، مبارزات زمان شاه، مبارزات بعدش، جنگ، ترورها، حالا قضایا و درگیریهای منطقه، تا فلسطین، عراق، سوریه و افغانستان، آنهایی که در راه جهاد برای خدا تن دادند با مال و جانشان، الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ از جان و مالشان گذشتند اینها بر قاعدین برترند. قاعدین یعنی نشستهگان. مجاهد برخاستهگان هستند. مذهبیهای نشسته و مذهبیهای برخاسته! یک مذهبیهایی هستند که میگویند ما در انتظار امام زمان(عج) نشستیم، یک عده میگویند ما در انتظار امام زمان(عج) برخاستهایم. برخاستگان و نشستگان اینها با هم فرق میکنند. فرمود چقدر؟ «دَرَجَةً» درجه آنها کجا؟ درجه اینها کجا؟ «وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى» خداوند میفرماید من به همه وعده خوبی دادم، هرکس هر عمل خوبی بکند ولو برود مسجد جارو کند، به زوار آب بدهد، اینها همه عمل خیر است، همه پاداش خواهند گرفت، اما این عمل کجا و آن عمل کجا؟ این جهاد کجا آن جهاد جا؟ این پاداش کجا؟ آن پاداش کجا؟ بهشت این کجا؟ بهشت آن کجا. «کُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى» به همه وعده نیکی داده شد منتها «وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا» (نساء/ 95)؛ پاداش بسیار عظیمی در انتظار مجاهدین و رزمندگان است که هرگز به قاعدین و نشستگان و اینهایی که یک بار جانشان را به خطر نینداختند هرگز این پاداشها داده نخواهد شد. بعد میفرماید: «دَرَجَاتٍ مِنْهُ» یکی دو درجه نیست، تفاوت آنهایی که اهل جهاد و شهادت بودند با بقیه مسلمانها و شیعیان، یک درجه و دو درجه نیست، «درجات» خیلی مقامشان بالاتر از شماهاست. همینطور خود مجاهدین هم درجات دارند، همهشان مثل هم نیستند یک کسی که در 10تا عملیات شرکت کرده، تشنگی، خطر، گرسنگی، ترکش، گرفتاری و ده برابر مشکلات تحمل کرده خب درجه او بالاتر است، از آن رزمنده یا شهیدی که کمتر مشکلات را داشته، یا اخلاصش کمتر بوده، او اخلاصش بیشتر بوده، مشکلاتی که دیده آن بیشتر است این کمتر است.
اینها بخشی از آیاتی بود که من خواستم دوستان بدانند تفاوت مجاهد و غیر مجاهد چیست. تازه این غیر مجاهد که میگویم راجع به متدینین است آدمهایی که ایمان دارند و آدمهای خوب و خیّر است، نه آدمهای فاسد که اسمشان شیعه و مسلمان است اما همه کثافتکاری و گناه میکنند. اینها تازه آدمهای متدینین را میگوید. میگوید رزمند، مجاهد، کسی که فداکاری میکنند کار سخت و خطرناک میکند کجا؟ آدمهای متدیّن باتقوای خیّر مسجدآبادکن خدمت کن به حاجی و زائر، حتی آن خوبهایش، آن کجا و اینها کجا؟ دیر حساب بقیه روشن است. کسانی که جهاد برایشان واجب عینی نبوده، اگر واجب عینی باشد و کسی نرود که قرآن میفرماید جهنمی است و کافر است. اینها جهاد عینی هم نبوده، متدینینی که اهل کارهای خطرناک نیستند ثواب مفتکی و ارزان میخواهند، خداوند به اینها میفرماید شما کجا؟ آنها کجا؟ جهاد با مال، جهاد با جان. نعمتهای مادی و معنویای که به آنها در دنیا و آخرت خواهیم داد کجا و آنچه که به اینها میدهند کجا. این بخشی از نکاتی بود که خواستم خدمت دوستان عرض کنم چون جلسه به یاد شهدا و رزمندگان تشکیل شد، خواستیم عرض کنیم که خداوند میفرماید که – چند نکته خاص که من جمعبندی کنم- یکی این که یک وقت به خود رزمنده، به مجاهده، به انقلابیون، به فداکاران، یک وقت در ذهنتان نیاید که حالا ما که فداکاری کردیم و آنهایی که نکردند چه فرقی کرد؟ ما هم مثل آنها، آنها هم مثل ما. نه، اینطور نیست. مقام شما مقام اینها کجا؟ در آخرت معلوم خواهد شد. پس از مرگ همه چیز معلوم میشود. میدان اصلی در اینجا نیست پس از این عالم است. خداوند دارد ذره ذره ثبت میکند. خدایا ما آن موقعها مشکلاتی را کشیدیم، در انقلاب، در جنگ، آن مصیبتها و آن گرفتاریها، آنها چه شد؟ خداوند میفرماید همهاش ثبت شود. یکی از آنها از دست ما در نرفته است. بعد بگوییم ما میتوانستیم متدین باشیم اما از این مذهبیهایی که کارهای خطرناک نکردند، میفرماید بله میتوانستی اما تو کجا او کجا؟ مرد و زن، جنسیت تأثیری دارد؟ نه، هیچ تأثیری ندارد. ممکن است نوع وظایف فرق کند اما اصل آن هیچ تفاوتی ندارد. اینها پاسخ بخشی از شبهاتی است که خداوند مستقیم در قرآن مجید میفرماید. و این «فاستجاب» فـ یعنی پس، سپس، یعنی قبلش شما یک کاری میکنید بعد خداوند یک کاری میکند. یعنی چه؟ یعنی خدای این عوالم، ربّالعالمین، خدای میلیاردها میلیارد منظومه و کهکشانها که این کره زمین ما یک سوزن و یک کاه هم نیست خیلی کوچکتر است، خدای همه این عالمیان و آدمها حواسش به همه ما، به یکی یکی ما هست، میفرماید توی خانهات نشستی و داری با خودت این تصورات را میکنی، اینها همه برایت ثبت میشود. این جوابش است. کوچکترین چیزی که به ذهنت خطور کند این است. اگر دعا کنید ما این کار را میکنیم، نکنید آن کار را میکنیم، عمل کنید این کار، عمل نکنید آن کار، این معنیاش این نیست که خداوند معطل و منتظر ماست! نه؛ قانون الهی است. این روایات برای شهدا و این دو – سه آیه قرآن را خدمتتان خواندم، پاسخ نزدیک به 10تا سؤال یا ابهام یا شبهه است در رابطه با جهاد و شهادت و فعالیتهای انقلابی و مبارزاتی که معمولاً 7- 8تا وسوسه خطرناک در همین حوزهها به آدمها دست میدهد که خداوند پاسخ این وسوسهها را اینجا میدهند. که آن وسوسهها عرض کردم که آیا منی که فداکاری نکردم ضرر کردم؟ بله. آن یکی دیگر، منی که فداکاری کردم فایدهای داشت؟ بله. آیا کوچکترین اعمال من که هیچ کس نفهمید فقط خودم بودم و خدا، حتی خودم هم یادم نیست، این همه عمل کردم که چی؟ جواب: که خیلی چیزها. همهاش ثبت شده است. با تکتک اعمالتان. یک لحظه یک ثانیه در بیابان تاریک که فقط خودت بودی و خدا، یک تصمیم گرفتی فداکاری کردی، سختی کشیدی، ثبت شده. دنیا شیرتوشیر نیست همه چیز ثبت میشود. اینها پاسخ سؤالات است. آیا ممکن است من اگر افکار عمومی را رها کنم و دنبال راضی کردن این و آن نباشم مشکلات من حل شود؟ خداوند میفرماید بله. حواست به من باشد مردم با من. اینها درست میکنم. اما اگر حواست آن طرف رفت و من را فراموش کردی هم من فراموشت میکنم و رهایت میکنم و دیگر کاری به کارت ندارم و هم همان مردم بعضاً فراموشت میکنند. همانهایی که به تو درود بر... میگویند فردا به تو میگویند مرگ بر... چون منافعشان به سمت دیگری میرود. هدفت را خدا بگیر، به خلق و مردم خدمت کن اما برای خدا نه برای خلق. اینها بعضی از درسهایی است که قرآن کریم فرمود، در روایات هست. و مجاهدین و شهدا و این 280 شهید شما و این شهدای جنگ تحمیلی و این 16تا شهدای فاطمیون در منطقه، با عملشان اینها را نشان دادند و الآن این شهدا در همین مقامی هستند که خداوند فرمود. یعنی اینها الآن در میهمانی ویژه خداوند هستند، غرق در رحمت ویژه خداوند هستند و همین الآن در عالم برزخ تا قبل از قیامت به آنها نعمتهایی داده میشود که بهشتیان دیگر از این نعمتها برخوردار نیستند یعنی بهشتیها هم حسرت اینها را میخورند چه برسد به بقیه!
والسلام علیکم و رحمهالله
هشتگهای موضوعی